شهید غلامــعلی جهــانیــان بهنمیری

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید غلامــعلی جهــانیــان بهنمیری

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید غلامــعلی جهــانیــان بهنمیری

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام غلام علی جهانیان بهنمیری از شهدای دانش آموز شهرستان بابلسر می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : باباجان
تاریخ تولد : 1347/01/06
تاریخ شهادت : 1365/10/22
محل تولد : بابلسر
گلزار شهدای حاجی کلا بابلسر
نحوه شهادت : اصابت ترکش
محل شهادت : شلمچه
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

بايگاني

طرح لایه باز فتوشاپ وصیت نامه و زندگی نامه شهید غلامعلی جهانیان

شهید غلام علی جهانیان بهنمیریشهید غلامعلی جهانیان

شهید غلامعلی جهانیان

شهید غلامعلی جهانیان

میثم میثم
۲۸ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۵۶ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

جهت مشاهده و دریافت تصاویر روی آن کلیک نمائید ...

شهید غلامعلی جهانیان

میثم میثم
۰۶ دی ۹۵ ، ۰۰:۵۲ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۰۶ دی ۹۵ ، ۰۰:۵۰ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۰۶ دی ۹۵ ، ۰۰:۲۳ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

جهت مشاهده و دریافت تصاویر روی آن کلیک نمائید ...

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید غلام علی جهانیان بهنمیری


شهید غلام علی جهانیان بهنمیری

شهید غلام علی جهانیان بهنمیری

شهید غلام علی جهانیان بهنمیری

شهید غلام علی جهانیان بهنمیری

شهید غلام علی جهانیان بهنمیری

شهید غلام علی جهانیان بهنمیری

شهید غلام علی جهانیان بهنمیری

شهید غلام علی جهانیان بهنمیری

میثم میثم
۰۶ دی ۹۵ ، ۰۰:۲۰ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
سال 1347 در روستای حاجی کلا از توابع بهنمیر شهرستان بابلسر، پسری به دنیا آمد
که نامش را غلامعلی گذاشتند. او در میان سه برادر و چهار خواهرش، فرزند ششم خانواده
بود. او نیز مانند بچه های دیگر، دوران کودکی را گذراند. با پدر دائم به مسجد می رفت
و نماز می خواند تا به سن مدرسه رسید.
 برای رفتن به مدرسه سر از پا نمی شناخت. بچه ها همه به او علاقه داشتند. با سن و
سال کمی که داشت اما خیلی بزرگتر نشان می داد، دوران ابتدایی را در مدرسه ی ابوذر
غفاری گذراند و راهنمایی را در مدرسه ی دهه انقلاب و دبیرستان را در استان گلستان،
شهرستان گرگان، مدرسه شهدا گذراند.
 او خیلی مهربان، دوست داشتنی، بذله گو، انعطاف پذیر و اهل معاشرت بود. با هرکس
طبق روحیاتی که داشت برخورد می کرد. به ورزش های رزمی عالقه مند بود. در کارهای
منزل به مادرش کمک می کرد حتی در پخت و پز. به صحرا می رفت و برای گاوها علف
جمع می کرد.

 غلامعلی تا دوم دبیرستان درس خواند اما به خاطر علاقه ای که به مباحث دینی داشت
که وارد حوزه علمیه شد. برادران بزرگش در جریان انقلاب، با تشکیل جلسات مکرر علیه
رژیم و همینطور پخش اعلامیه های امام در مبارزه با رژیم، نقش بسزایی داشتند.
ً او کاملا از رفتار برادرانش درس آموخت و تاثیر پذیرفت. به برادر بزرگش هدایت خیلی
عالقه داشت. انقالب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی تحول عظیمی در او به وجود
آورد. حال دیگر انقلاب پیروز شده بود.
 زمانیکه 13 سال داشت، وارد سپاه و بسیج شد. علاقه وصف ناشدنی به امام داشت و
همیشه می گفت: بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد. بعد از شروع شدن جنگ
تحمیلی، عاشق رفتن به جبهه شد و شخصیت و رفتار ایشان شکل تازه ای به خود گرفت.
اولین بار در سن 14 سالگی به جبهه رفت. هر چه والدینش به او می گفتند که درس خود
را ادامه بده، او می گفت: االن جبهه به من نیاز دارد، یکبار هم مجروح شد. در عملیات
والفجر 8، ترکش به پشتش اصابت کرد..
. با وجود ترکش در بدنش، باز هم به جبهه می رفت. دقیقاً هفت مرتبه به جبهه رفت
خدا خواست که او به این عدد مقدس برسد، عدد 7، یعنی 7 بار در مناطق عملیاتی. و
بالاخره حج او قبول شد و آخرین بار در تاریخ 1365/10/11 به جبهه رفت و در منطقه
شلمچه، در عملیات کربالی 5 که با رمز یا زهرا شروع شده بود، در تاریخ 1365/10/22
به شهادت رسید.
 آخرین باری که می خواست به جبهه برود، طرز نماز خواندنش تغییر کرده بود و به
خانواده اش گفته بود که دیگر بر نمی گردد.
 همیشه می گفت: خط امام راه خداست و خون شهدا را پایمال نکنید، میگفت دوست
دارم مثل حضرت فاطمه، گمنام باشم و بدنم تکه تکه شود. و چه زیبا به آرزوی خود
رسید. در تاریخ 1365/10/22 لباسهای او را در حاجی کلای بهنمیر دفن کردند. آری
او مفقود شده بود و بالاخره بعد از 9 سال به آغوش خانواده بازگشت و چه زیبا به بانوی
جهان اسلام حضرت زهرا اقتدا کرد.

فرازهایی از وصیت نامه ی شهید 
 این را از اعماق قلبم می گویم، اگر بدنم را قطعه قطعه کنند و بسوزانند، هرگز از اسلام عزیز دست
نخواهم کشید و بر دشمن خود ثابت خواهم کرد که ما از صحابه حسینیم و در دامان خمینی پرورش
یافته ایم. هدفم احیای اسلام مقدس، روحم جهاد فی سبیل الله و پیکرم دفاع از اسلام و مقابله با کفر
است و اگر مفقود الجسد شدم، این مایه سعادت من است و برای من هیچ ناراحت نباشید، چون می
خواهم همانند فاطمه (س) گمنام شوم. اگر جنازه ام را آوردند، صبر و استقامت، شجاعت و شهامت خود
را به کار برید و گریه نکنید که دشمن سوء استفاده می کند.

یادها و خاطره ها 
 پدر شهید: او از کدو خیلی بدش می آمد. یک روز مادرش برای ناهار، کدو با برنج درست
کرد. او غذا را نخورد و رفت داخل طویله و گاوها را باز کرد و در باغ رها کرد تا همه کدوها
را بخورند. بعدها خودش اعتراف کرد و با صداقت گفت که من این کار را کردم.

 برادر شهید: در تاریخ 1363/5/21، زمانی که قرار بود عملیات کربلای 5 شروع شود،
غلامعلی خواب شهید علی کریمیان را می بیند و از او می پرسد: آیا جنگیدن من مورد
تأیید قرار می گیرد؟ آیا شهید می شوم یا خیر؟ شهید کریمیان به او می گوید: تو خیلی
خوب جنگیدی و عالی عمل کردی و خداوند هم قبول دارد.
 شما فردا شهید خواهید شد و به ما ملحق می شوی، همین لحظه از خواب بیدار می
شود و خوشحال به اطرافیان می گوید: من فردا شهید می شوم، بعد دو رکعت نماز خواند
و با خدایش راز و نیاز کرد و از این اتفاق بسیار خوشحال و خرسند بود.
 خواهر شهید: غلامعلی همیشه می گفت: اگر شهید شدم، دوست دارم گمنام باشم
مثل فاطمه زهرا (س) شما ناراحت نباشید. چند بار دیدم داخل ماهی تابه شن ریخت و
روی اجاق گاز گذاشت، وقتی شن داغ شد، دستش را روی آن گذاشت. به او گفتم: چرا
این کار را می کنی؟ گفت: دست خود را قوی می کنم تا برای هر چیزی آزرده نشود تا
زمانیکه به جبهه رفتم در برابر مشکالت استقامت داشته باشم.

میثم میثم
۱۰ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۳۸ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

1. پدرو مادر مهربانم! هیچگونه ملالتی در وجودتان رخ دهد و همیشه با روحیه شاد و سرافراز در مقابل منافقان کوردل قدعلم کنید. 
2. ای مادر عزیزم! خوشحالم که خداوند شهادت را نصببم گرداند تا بتوانی با از دست دادن من به مقام پرارج یک مادر شهید در دنیا و آخرت نائل گردی و امیدوارم که رسالت یک مادر شهید را که زینب وار بودن است انجام دهی و هر که را که ضد ولایت فقیه و مخالف رهبریت امام می باشد، در هم بکوبید وبر سر مزارم ( اگر مزاری داشته باشم)، به جای گریه به مصیبتهای امام حسین (ع) گوش فرا دهید. 
3. پدر عزیز و مادر مهربانم! این را از اعماق قلبم می گویم که اگر بدنم را قطعه قطعه کنند و بسوزانند هرگز دست از اسلام عزیز نخواهم کشید وبه دشمن خود ثابت خواهم کرد که ما از صحابه حسینیم و در دامان خمینی پرورش یافتیم. ... اگر جنازه ام را به سمت شما آوردند صبر و استقامت، شجاعت و شهامت پیشه کنید که اگر گریه کنید دشمن سوءاستفاده می کند. 
4. ای خواهران و برادران عزیز و محترم ومتعهدم همانطور که شما می دانید خداوند متعال نعمات زیادی را به ما ارزانی داشته است. حالا بر شما عزیزان است که ازین نعمات الهی حراست وپاسداری کنید و به نحو احسن بهره برداری کنید که موجب رضای خدا باشد. 
5. برادران عزیزم!امری که بر شما واجب است مسئله مبارزه کردن است . پس دین اسلام و قرآن را یاری دهید و گوش به حرف رهبر انقلاب باشید و در مقابل دشمنان اسلام ایستاده و آنها را اغتشاش ندهید. 
6. ای دوستان و برادران و ای مردم شهید پرور! لحظه ای از یاد اسلام و قرآن و خدا غافل نشوید چون یاد خدا آرامش دلهاست و گرنه عمری پشیمانی به همراه دارد.

میثم میثم
۱۰ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۷ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر